به این شرابِ خوشگوار دل مبند
ای بسا که خونِ دل تاکهاست.
Dee Dell
به این شرابِ خوشگوار دل مبند
ای بسا که خونِ دل تاکهاست.
Dee Dell
ساقی، جام از پی جام،
چیده است و من نتوانم،
عکس رخ تو دیدهام و حیرانم…
بنشستهام به حیرانی،
کین شراب نگاه،
مگرش چندین سال،
در خمخانه چشم بوده به حبس،
که چنانم از سر نپرد مستی…